اللهم انت السلام و منك السلام
و لك السلام و اليك يعود السلام
*********
پيامبر گرامي اسلام مي فرمود :
تربيت من از خدا و تربيت علي از من است . پروردگارم مرا به سخاوت و نيكي امر و از بخل و ستم نهي فرمود . نزد خداوند بزرگ چيزي بدتر از ....
اللهم انت السلام و منک السلام
و لک السلام و الیک یعود السلام
*********
پیامبر گرامی اسلام می فرمود :
تربیت من از خدا و تربیت علی از من است . پروردگارم مرا به سخاوت و نیکی امر و از بخل و ستم نهی فرمود . نزد خداوند بزرگ چیزی بدتر ازبخل و اخلاق ناپسند نیست . این دو خوی زشت ، هر عبادت و عملی راکه انسان برای انجام آن کوشیده است ، تباه می سازد . ( 1 )
مردی نزد پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) آمد و از آن حضرت کمک مالی خواست . پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) به او فرمود : اکنون چیزی نزد من نیست ، ولی با ما بیا . هنگامی که چیزی رسید ، به تو خواهیم داد . یکی از اصحاب عرض کرد : یا رسول الله ! خداوند آنچه از قدرت شما خارج است ، وظیفه شما قرار نداده است ( منظورش این بود حال که شما چیزی ندارید ، به این سائل جواب منفی
بدهید و او را رد کنید ) . پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) از این سخن خوشش نیامد . آن مرد سائل گفت : انفاق کن و به لطف خدا از کم شدن و کاستن مال ، ترسی به خود راه مده . پیامبر از گفتار آن مرد متبسم شد و آثار شادی در صورتش هویدا گشت .
نظر به اینکه سخن مرد سائل ، تحسین پیامبر را برانگیخت ، امام رضا ( علیه السلام ) در نامه ای به پسرش ، امام محمدتقی ( علیه السلام ) می نویسد : شنیده ام هنگامی که می خواهی سواره از خانه بیرون بروی ، خادمان ، تو را از در کوچک بیرون می برند و این کار به سبب بخل آنهاست که مبادا کسی تو را ملاقات کند و از تو خیری به او برسد . از تو می خواهم به پاس حقی که بر تو دارم ، ورود و خروجت جز از در بزرگ نباشد و هنگامی که سوار می شوی ، سکه های طلا و
نقره همراه تو باشد که هرکس چیزی از تو خواست ، به او عطا کنی . هر کدام از عموهایت درخواستی داشت ، کمتر از پنجاه دینار طلا به او مده و اگر خواستی بیشتر به او عطا کنی ، خود می دانی . هر یک از عمه های تو چیزی درخواست کرد ، کمتر از بیست و پنج دینار طلا به او عطا مکن و بیش از آن بسته به همت تو است . می خواهم خداوند با انفاق و بخشش ، تو را بلندمرتبه گرداند . پس انفاق کن و به لطف خدا از تنگ دستی ترسی به خود راه مده . ( 2 )
پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) سال هشتم هجری در پایان جنگ حنین در محلی به نام جعرانه توقف فرمود تا غنایمی که از جنگ به دست آمده بود ، میان مسلمانان تقسیم کند . مسلمانان برای گرفتن سهمیه خود ازدحام کردند و حق خود را از پیامبر می خواستند . پیامبر به آنان فرمود : به خدا سوگند ، اگر به اندازه درختان تهامه ، شتر نزد من باشد ، آنها را میان شما تقسیم می کنم و مرا مردی ترسو و بخیل نخواهید یافت . آنگاه همه شتران و اموال را میان مسلمانان قسمت و حق هر کسی را ادا کرد . ( 3 )
1 . صحیح مسلم ، ج 7 ، ص 76 .
2 . همان ، ص 413 .
3 . سفینة البحار ، ج 1 ، ص 413 .
**********
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم